تجلیل از نویسنده ی کتاب از شوش تا هامبورک در شوش
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 819
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 9

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 6
:: باردید دیروز : 118
:: بازدید هفته : 3349
:: بازدید ماه : 6308
:: بازدید سال : 18997
:: بازدید کلی : 296135
نویسنده : عباس کرم الهی
چهار شنبه 2 مهر 1399

تهیه و تنظیم ـ عباس کرم الهی

به همت اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان شوش و با همکاری کانون بسیج هنرمندان سپاه ناحیه ی شوش از فرحناز فروغیان نویسنده ی کتاب دفاع مقدسی « از شوش تا هامبورک » تجلیل شد .

به گزارش شوش نیوز ، ساعت 10صبح روز سه شنبه 1 مهرماه1399 هم زمان با دومین روز از هفته ی دفاع مقدس که با عنوان « روز جوانان ، سربازان و دانش و پژوهش » نام گذاری شده است ، در دفتر سرپرستی اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان شوش با حضور «غلامعلی یاحسن و محمدرضا بخشی » دو نفر از جانبازان هشت سال دفاع مقدس از فرحناز فروغیان نویسنده ی کتاب « از شوش تا هامبورک» تجلیل به عمل آمد .

رضا ذاکری سرپرست اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان شوش ضمن قدردانی از حضور غلامعلی یاحسن و محمدرضا بخشی که از بازنشستگان اداره نیز می باشند با بيان اينكه شهدا جانبازان زنده اند گفت  : بی شك يكی از بزرگترين نعمات الهی در جامعه وجود مردان شجاعی است كه از پيش از انقلاب و هم پس از آن در برابر دشمنان اين مرزو بوم سينه سپر كردند و انقلاب و اسلام را حفظ كردند. اين فداكاری ها موجب گشايش دريچه ای به سوی معنويت در اين دنيای مادی شده است.

وی با بيان اينكه ايثار آن چنان پاداشی دارد كه خداوند از آن به اجر عظيم ياد می‌كتد تصريح كرد: آنان كه به عهد و پيمان خود با خداوند و امام وفا كردند وصادقانه از انقلاب و ميهن دفاع كردند جاودانگان تاريخ هستند؛ خصوصا اولین جانباز شوش که از ناحیه ی کمر قطع نخاع شد و با چند نفر از هم رزمانش در 8 مهر1359 با جانفشانی هایی که داشتند مانع سقوط شهر شهیدان گمنام شوش شوش و فرحناز فروغیان با  چاپ کتاب خود تحت عنوان از شوش تا هامبورک علاوه بر این که بخشی از خاطرات  این جانبتز  و مایه ی افتخار شهرستان شوش را زنده کرد گامی برای ثبت روز مقاومت و پایداری شهرستان شوش در تقویمی رسمی کشور نیز برداشته است .

در پايان اين مراسم  از فرحناز فروغیان نویسنده ی کتاب « از شوش تا هامبورک» که چندی پیش رونمایی این کتاب در پایگاه خبری تحلیلی شوش نیوز منعکس شده بود ؛ با اهدا لوح تقدیر و هدیه ، تجلیل به عمل آمد .

در مقدمه ی خاطرات غلامعباس قلاوند آمده است :

مادرم همیشه می گفت : غلام بشین! تو نمی تونی یه جا بشینی؟ مادرم از سرنوشتمخبر نداشت که برای همیشه ی عمر یک جا خواهم نشست . دستِ تقدیر و خواست خداوند چنین بود که در جبهه ی جنگ مجروح شده و قطع نخاع شوم و تا پایان زندگی یک جا بشینم .

بنده به عنوان اولین جانباز از گروه اعزامی برای مداوا به کشور آلمان ؛ به مصاحبه نشستیم  ....... دوران کودکی ام را در روستای زیبا و کوهستانی «فلاوند کوچک » از توابع ویسیان خرم آباد استان لرستان گذراندم . روستایمان هیچ امکاناتی برای زندگی و تحصیل نداشت  لذا به همراه دوستانم مجبور بودیم برای درس خواندن به روستای مجاور برویم ....... برای ادامه ی تحصیلات همراه برادرم به «شوش دانیال(ع) نقل مکان کردیم و در خانه ی برادر بزرگترم ساکن شدیم .

دوران راهنمایی را تمام کرده بودم که انقلاب شد و من هم مثل همه ی جوانان کشورم درس را رها کردم و به ملت معترض پیوستم . شبها اعلامیه به در و دیوار می زدم و روزها در تظاهرات شرکت می کردم ...... هنوز حلاوت شیرین پیروزی انقلاب اسلامی را نچشیده بودیم که جنگ تحمیلی  بعثیون عراق علیه ایران  شروع شد ...... اوایل فکر می کردیم این  تجاوز دو سه روزه به اتمام خواهد رسید و دشمن گورش را گم خواهد کرد . اما اینطور نشد و جنگ هشت سال طول کشید ..... به همراه هم رزمانم مدتی در خرمشهر و آبادان برای دفاع از مرز و بوم وطنم پرداختیم تا  این که با خبر شدیم دشمن بعثی از فکه که نزدیک محل زندگی ام بود  وارد جبهه ی شوش شده است ، لذا با اجازه از علی شمع خانی که فرمانده ی سپاه استان خوزستان بود به آن منطقه رفتیم .... با امکانات بسیار ناچیزی به مقابله با دشمن پرداختیم ...... در این جا بود که طی نبردی به وسیله تیربار گرینف دشمن از ناحیه ی کمر مورد اصابت قرار گرفتم .... به دلیل خون ریزی شدید بیهوش شده بودم و توسط  دستانم  « شهید حسن درویشی و شهید صفر احمدی» به پشت جبهه منتقل شدم .

در بیمارستان نظام مافی شوش  و بعد در بیمارستان مصطفی خمینی نهران بستری شدم .... بارها مورد عمل جراحی قرار گرفتم  و سپس به دلیل جراحت زیاد  و نبود امکانات به خارج از کشور  اعزام شدم .... حدود شانزده ماه در بیمارستانی در شهر هامبورگ مورد مداوا قرار گرفتم ..... در آن جا بود که شنیدم تعدادی از دوستان هم رزمم به شهادت رسیده اند .... یازده هم جراحی روی کمرم  انجام دادند . بعد از آن پزشک ها آب پاکی را روی دستم ریختند و اعلام کردند دچار قطع نخاع شده ام و تا پایان عمر نمی توانم روی پایم بایستم و راه بروم ....... در سال 1361 با مراسم ساده ای سر سفره ی عقد نشستم و با همسر صبورم ازدواج کردم که ثمره ی این ازدواج تنها دخترم « راضیه » است ...... خاطراتم  تحفه ی درویش است که در طبق اخلاص نهاده ام و خوشحال خواهم بود که از من بپذیرید ....... والسلام ـ جانباز 70 درصد ـ غلامعباس قلاوند.



:: بازدید از این مطلب : 869
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به پایگاه خبری تحلیلی شوش نیوز خوش آمدید
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خبرگزاری شوش نیوز و آدرس shoushnews.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.