نشست آشنایی با تاریخ جنگ هشت ساله در مسجد امام صادق(ع) شوش برگزار شد
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 819
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 9

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 70
:: باردید دیروز : 264
:: بازدید هفته : 334
:: بازدید ماه : 3293
:: بازدید سال : 15982
:: بازدید کلی : 293120
نویسنده : عباس کرم الهی
پنج شنبه 4 مهر 1398

تهیه و تنظیم ـ عباس کرم الهی

عکس : حسن شوهانی

ساعت 20:30 چهارشنبه 3 مهرماه1398 در چهارمین روز از هفته ی دفاع مقدس که به عنوان « بصیرت ، دشمن شناسی ، ولایتمداری » نام گذاری شده است به همت پایگاه مقاومت امام صادق(ع) حوزه بسیج سردار سرلشکر پاسدار شهید حسن درویشی نشست آشنایی با تاریخ هشت ساله ی جنگ در مسجد امام صادق(ع) برگزار شد .

به گزارش شوش نیوز ؛ سرهنگ پاسدار علی ظهیری از یادگاران هشت سال دفاع مقدس شهرستان شوش سخنان خود را با اشاره به آیات 25 تا 28 از سوره ِطه آغاز کرد و گفت : « قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي . وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي . وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِ . يَفْقَهُوا قَوْلِ /// گفت پروردگارا سينه‏ ام را گشاده گردان . و كارم را براى من آسان ساز . و از زبانم گره بگشاى .تا سخنم را بفهمند .» من از محضر آیت الله امام ، امام جمعه ی شهرستان شوش  و پیشکسوتانی نظیر « گودرز نوری ، حاج کاظم ناصری ، حاج کاظم بهرام پور ، حاج اسحق قربانی ،جمیل مزرعه و...»که در این نشست حضور دارند و به نوعی در فرازی از جنگ در کنار ما بوده و از رهنمودهای آنها بهره برده ایم کسب اجازه می کنم ، البته قصد من سخنرانی نیست و نمی خواهم وارد مسائل « اقتصادی ، سیاسی و یا بیکاری ، گرانی ، حقوق های نجومی و اختلاص های میلیاردی » شوم ،مواردی که مردم ما را اذیت می کند ، اصلا نه وقت مجال می دهد که به این مسائل بپردازم و نه این جلسه ی که اختصاص به هفته ی دفاع مقدس دارد اجازه می دهد که به این موارد ورود داشته باشیم ، بلکه هدف ما این است که از «مظلومیت شهدا و حماسه هایی که این شهدا در طول 8 سال دفاع مقدس انجام دادند به رشادت های آنها» اگر فرصتی باشد بپردازم .

وی افزود : اگر بخواهیم راجب به شهدا و اهداف این عزیزان صحبت کنیم بی شک نیاز است گذری به دوران هشت سال دفاع مقدس داشته باشیم ؛ آن کارهای بزرگی که این عزیزان خالصانه بدون هیچگونه توقع و با کمترین امکانات با حضورشان در جبهه های نبرد حق علیه باطل انجام داده و حماسه آفریدند و توصیه ی مقام معظم رهبری این است که این دوران طلایی هشت سال دفاع مقدس را فراموش نکنیم و برای مردم بازگو نموده و به نسل های آینده منتقل کنیم .چرا؟ چون ما هرچه داریم و هر چیزی که در آینده به دست بیاوریم قطعا به برکت خون شهدا و حماسه هایی که این عزیزان خلق نمودند می باشد .امنیتی که الان داریم مرهون این حماسه ها و دلاورمردی های شهداست .

این روایتگر هشت سال دفاع مقدس در تکمیل سخنان خود به ارزش دادن به کشته شدگان جنگ جهانی در کشور فرانسه اشاره کرد و خاطر نشان نمود : در فرانسه و در شهر پاریس یک میدان وجود دارد که تمثال یکی از ژنرال های خود را وسط این میدان قرار داده اند ، برخی می گویند هر روز و عده ای می گویند هفته ای یک بار یک گلوله ی توپ به صورت آزمایشی شلیک می کنند تا راوی بیاید و از رویدادها ، خاطرات و اتفاقات جنگ جهانی با مردم صحبت کند و جالب تر این که از همین کار با بلیط فروشی درآمدزایی می کنند ؛ وقتی می خواهند از جنگ جهانی صحبت کنند به این راحتی نیست تا بلیط فروشی نشود کسی نمی تواند از جنگ حتی یک جمله با مردم صحبت کند همانطور که برای دیدن فوتبال می بایست بلیط تهیه شود ولی برخی از مردم ایران این نشست ها و جلساتی که تدارک دیده می شود شاید اگر پول هم به آنها داده شود حاضر به حضور در چنین جلساتی نمی شوند تا رشادات های فرزندان و برادران و پدران خود را در هشت سال دفاع مقدس گوش دهند .

وی با اشاره به فرازی از بیانات مقام معظم رهبری پیرامون ناگفته های هشت سال دفاع مقدس تصریح نمود : می خواهم خیلی ساده ، خیلی دوستانه و خیلی خلاصه هشت سال دفاع مقدس را در حد 20 دقیقه تشریح کنم هر چند در موقع هشت سال دفاع مقدس هنوز خیلی چیزها گفته نشده و بنا به فرمایشات مقام معظم رهبری در تاریخ 4 مهرماه1397 به مناسبت هفته‌ی دفاع مقدس؛ در حسینیه‌ی امام خمینی رحمه‌الله که فرمود : «ما در ادبیاتمان، در سینمایمان، در تئاترمان، در تلویزیونمان، در روزنامه‌نگاری‌مان، در فضای مجازی‌مان» بسیاری از کارها را باید انجام بدهیم درباره‌ی دفاع مقدّس که انجام نداده‌ایم؛ هر جا هم که انجام دادیم و متعهّدانه انجام دادیم، ولو در حجم کم و نسبت به مجموع کاری که باید انجام بدهیم، اندک بوده امّا تأثیرگذار بوده و بی شک  اهمّیّت و عمق و گسترش قضایای دوران دفاع مقدّس به مراتب بیشتر از اینها است.» باید صدها ساعت به ناگفته های هشت سال دفاع مقدس اختصاص داد .

سرهنگ پاسدار علی ظهیری سپس به ترفندها و توطئه های دشمن بر علیه ایران از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت : همه می دانید انقلاب که به پیروزی رسید ؛ دنیا این انقلاب را نپذیرفت و پیروزی آن برای آنها قابل هضم نبود که من به سرفصل های این ترفندها و توطئه ها به صورت گذرا اشاره می کنم تا هم توانسته باشم وقت را رعایت کنم و هم خارج از متن صحبتی نداشته باشم . اول انقلاب شما جوان ها یادتان نیست. سال اول انقلاب تقریباً در چهارگوشه‌ی کشور با شعار قومیت‌، کانون های جنگ و درگیری به وجود آمد. در بلوچستان، کردستان، ترکمن‌صحرا، لذستان ، خوزستان ، ایلام و....... با بهانه‌ی قومیت‌. دنبالش می رفتند، می دیدند این اقوام هیچ‌کدامش با اسلام و با انقلاب اسلامی مسئله‌ای ندارند. در بلوچستان عده‌ای به نام بلوچ و با یک استفاده و ترفندی با انقلاب درافتادند. عین همین قضیه در مورد کردستان به وجود آمد . عین همین قضیه در مورد ترخوزستان تحت عنوان خلق عرب به وجود آمد و در لرستان بحث خلق لر را پیش کشیدند . بعدها معلوم شد سرچشمه ی این تحرکات از کجاست . اولین کاری که از طرف آمریکائی ها انجام گرفت، تحریک مخالفین پراکنده‌ی جمهوری اسلامی و کمک به حرکت های تجزیه‌طلب‌ و تروریستی در کشور بود؛ از اول این کار را شروع کردند. در هر نقطه‌ای از نقاط کشور که حرکت های تجزیه‌طلب‌ در آنجا زمینه‌ای داشت، انگشت آمریکائی ها را ما دیدیم؛ گاهی پول آن‌ها را، و حتّی در مواردی عناصر آمریکائی را ما در آنجا دیدیم...

وی افزود : « ترور شخصیت های سیاسی و مذهبی کشور ، ترور مردم در مساجد و خیابان ها ،کودتای نوژه ، کودتای طبس ، تحریم های اقتصادی و مالی در مراحل مختلف که در هر مرحله سخت تر و بیشتر می شد ، هجوم فرهنگی که هنوز هم تحت عنوان جنگ نرم و شبیخون فرهنگی ادامه دارد ، قصد تفرقه و نفاق بین مردم و ولایت ، مردم و ائمه ی اطهار(ع) و مردم و در مجموع اسلام و... اما در مهمترین ترفند دست به دامان صدام شدند و جنگ تحمیلی 8 ساله  بر علیه ایران آغاز شد .»، هر چندصدام به شخصه اهدافی را داشت و به دنبال یک فرصت می گشت تا خوزستان را از ایران جدا کرده و به نام عربستان عراق تغییر نام دهد و شاه که از این رفته بود می خواست ژاندارم منطقه باشد و کلا قصد داشت نظام جمهوری اسلامی ایران را از بین ببرد و دقیقا یک سال و نیم قبل از آغاز رسمی حمله به ایران یک سری حملات از «هوا ، دریا و زمین» به سرزمین ما انجام داده بود چون می خواست به هر شکلی که شده ما را آغازگر جنگ معرفی کند  که در این راستا 636 بار به نظام و انقلاب ایران اسلامی تعرض نمود و1879 شهید در این یک سال و نیم از ما گرفت 855 نفر نظامی و غیر نظامی از هموطنان ما اسیر گرفت و این کارها به قصد این بود که  ایران را به صورت رسمی وادار به حمله به عراق نماید ولی هم امام خمینی(ره) و هم مسئولین نظام خویشتنداری کردند و این بهانه را به صدام ندادند که ما در دنیا به عنوان جنگ طلب معرفی شویم .

سرهنگ پاسدار ظهیری در تکمیل سخنان خود اظهار نمود : ما اگر بخواهیم شرایط ایران و عراق را در ابتدای جنگ مقایسه کنیم باید بگوییم ؛ شرایط ایران از نظر «سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی» در سطح بسیار پایینی بود و بلعکس عراق از سال ها قبل خود را آماده کرده بود برای حمله به ایران ، صدام 26 شهریور1359 جلوی دوربین های تلویزیونی قرارداد 1975 الجزایر را پاره کرد ، قراردادی که شخصا آن را امضا کرده بود ؛ زمانی معاون رئیس جمهور و معاون حزب بعث  بود ، این قرارداد اختلافات بین مرزی عراق و ایران با وساطت الجزایر و با انعقاد این قرارداد برطرف شد و طرفین می بایست به مفاد این قرارداد پایبند می شدند ولی صدام با لحن بدی و با توهین به امام گفته بود که مشخص شود که مرزهای ایران کجاست ؟و لذا قرارداد را پاره و رسما 31 شهریورماه1359 جنگ را آغاز نمود . وقتي كه سران كشورهاي عرب ‌دور هم جمع ‌شده‌ بودند صدام در سخنراني‌اش مي‌گويد كه «جنگ با ايران براي ارتش عراق يك تفريح است. » و وقتی به سئوالات خبرنگاران در کنفرانس مطبوعاتی پاسخ می داد ناگهان از جایش بلند شد ، خبرنگاران پرسیدند «ما هنوز سئوالاتمان تمام نشده و از وقت قانونی این کنفرانس هنوز خیلی وقت باقی مانده است »، صدام در پاسخ به خبرنگاران گفته بود : « می دانم سئوالات دیگری دارید ؛ اما شما سه روز دیگر به اهواز بیایید و ادامه ی این کنفرانس مطبوعاتی را با هم داشته باشیم .» دقت کنید ؛ می خواست سه روز خوزستان را فتح کند و یک هفته ای به تهران برسد و نظام جمهوری اسلامی را سرنوگون نماید ، يعني تا اين حد قدرت نظامي ايران را ضعيف تصور مي‌كرد .

در شرایطی که دشمن آن همه شهر و روستا در خوزستان و ایلام و کرمانشاه را اشغال کرده بود و ما در شرایط بسیار بدی قرار داشتیم و روحیه مردم به شدت پایین آمده بود، در روز سوم جنگ تحمیلی تعدادی از مردم و مسئولان به دیدار حضرت امام (ره) رفتند. امام (ره) با مشاهده چهره ی افراد حاضر در مراسم، متوجه اضطراب و نگرانی آن‌ها می‌شوند. امام (ره) در آن شرایط باید کاری می‌کردند که هم روحیه دشمن خُرد شود و هم مردم و نیروهای مسلح ما روحیه و انگیزه بگیرند. امام (ره) در آن دیدار فرمودند: «چیزی نشده، دزدی آمده سنگی انداخته و رفته».  امام (ره) همچنین در این دیدار فرمودند: «آنچنان به صدام سیلی بزنیم که از جایش برنخیزد».  امام (ره) با این جملات فراموش نشدنی خود، از یک سو، سطح کار دشمن را در حد یک دزد پایین آورده و روحیه دشمن را نابود کردند و از سوی دیگر به مردم و نیروهای مسلح روحیه دادند.  این سخنان امام (ره) در شرایطی بیان شد که غرور و سرمستی صدام را فرا گرفته بود و او خودش را «سردار قادسیه» معرفی می‌کرد.  من اعتقاد دارم که هنوز روی این دو جمله طلایی امام (ره) خوب کار نشده است. معلوم نبود که اگر امام (ره) این دو جمله را نمی‌گفتند دشمن چقدر می‌توانست پیشروی کند. این صحبت‌های امام خمینی (ره) آنچنان روحیه دشمن را ضعیف و نابود کرد که ۲۴ ساعت بعد، در روز چهارم جنگ، «محمد ضیاء‌الحق» رئیس جمهور وقت پاکستان به ایران می‌گوید که صدام آماده مذاکره برای آتش‌بس است. همان صدامی که می‌خواست سه روزه خوزستان را بگیرد و یک هفته‌ای انقلاب اصلامی را صادر کند. ضیاء‌الحق به سفارت ما در پاکستان می‌گوید که ما آماده وساطت میان ایران و عراق هستیم و عراق آماده مذاکره برای آتش‌بس است.

وی در ادامه به عظمت شهدا اشاره کرد و خاطر نشان نمود : ما 1610کیلومتر مرز مشترک با عراق داریم ، عراق از 1200 کیلومتر این مرز مشترک وارد خاک ایران شد، ارتش عراق به‌منظور دسته‌بندی قوای زمینی ارتش برای شروع پیشروی در خاک ایران، نیروی خود را به سه جبهه ی «شمالی، میانی و جنوبی» تقسیم کرده بود. در جبهه ی شمالی اشاره به محدوده‌ای از نوار مرزی غربی ایران دارد که از جنوب دربندیخان شرع شده و تا اشنویه ادامه می‌یافت. از لحاظ جغرافیای استانی، این منطقه جزءی از استان های آذربایجان غربی و کردستان ایران است. با شروع جنگ ۸ ساله، این منطقه مورد هجوم سپاه اول عراق (مشتمل بر ۲ لشکر پیاده) قرار گرفت. این سپاه، احتیاط ارتش عراق به‌شمار می‌رفت و در جبهه شمالی به دلیل حضور گروه‌های ضد انقلاب ۱۳۵۷ و جدایی‌طلبان و تسلط آنان در نقاط مرزی، عملاً تحرک عمده‌ای نداشت. در این جبهه تنها لشکر ۷ پیاده با پیشروی خود ارتفاعات مرزی مریوان و شهر نوسود را به تصرف خود درآورد. درجبهه ی میانی اشاره به محدوده‌ای از نوار مرزی غربی ایران دارد که از جنوب منطقه مهران شروع شده تا جنوب دربندیخان ادامه می‌یافت. از لحاظ جغرافیای استانی، این منطقه جزءی از استانهای ایلام و کرمانشاه بود و راه استراتژیک اتصال شهرهای قصر شیرین به سرپل ذهاب و کرمانشاه در آن قرار داشت. یکی از اهداف عراق از تصرف این مناطق، در اختیار داشتن ارتفاعات سرکوب و در امان نگاه داشتن بغداد از آتش توپخانه ایران بوده‌است. با شروع جنگ، سپاه دوم عراق (مشتمل بر ۲ لشکر زرهی و ۳ لشکر پیاده) موظف به پیشروی از این منطقه گردید. لشکر ۶ زرهی عراق هجوم خود را در محور قصر شیرین ـ سرپل ذهاب آغاز کرد. با مسدود ساختن جاده سرپل ذهاب ـ قصر شیرین و تکمیل محاصره، پس از ۵ روز قصر شیرین سقوط کرد و نیروهای عراقی وارد شهر شدند. با پیشروی لشکر ۴ پیاده عراق، گیلان غرب دومین شهر هدف در جبهه میانی برای تصرف بود که با مقاومت نیروهای مردمی و پاسداران موفق به تصرف شهر نشد و در ارتفاعات اطراف شهر مستقر شد. لشکر ۱۲ زرهی عراق موفق شد با عبور از تنگه میان‌تنگ، شهرهای سومار و نفت‌شهر را به تصرف درآورد. مهران چهارمین شهر مهم جبهه میانی بود که ارتش عراق توسط لشکر ۲ پیاده موفق به تسخیر آن گردید و بالاخره در جبهه جنوبی اشاره به محدوده‌ای از نوار مرزی جنوب غربی ایران دارد که از منطقه ی جنوب مهران شرع شده و تا آبادان و راس البیشه ادامه می‌یافت. از لحاظ جغرافیای استانی، این منطقه جزیی از استان های ایلام و خوزستان است. تمرکز اصلی قوای نظامی عراق در این منطقه قرار داشت. از مهمترین شهرهای هدف عراق در این جبهه می‌توان به « شوش ، دزفول، اندیمشک، اهواز، سوسنگرد، خرمشهر و آبادان» اشاره کرد. هدف اولیهی  بخش جنوبی ارتش عراق، تصرف برق‌آسای شهر مرزی خرمشهر و پس از آن آبادان، اهواز، شوش و سوسنگرد بود. عراق کسب این هدف را یک پیروزی استراتژیک برای خود تلقی می‌کرد. با شروع جنگ، سپاه سوم ارتش عراق (۳ لشکر زرهی و ۲ لشکر مکانیزه) هجوم خود را از چند محور آغاز کرد. لشکر ۱۰ زرهی ارتش عراق توانست در طی ۶ روز ۸۰ کیلومتر به داخل مرز ایران پیشروی کند و نیروهایش را در غرب رودخانه کرخه مستقر کند. لشکر ۱ مکانیزه عراق نیز با وجود مقاومت های مردمی توانست ۱ هفته بعد در غرب کرخه مستقر شود. لشکر ۹ زرهی عراق با تصرف شهرهای بستان (دشت آزادگان) و سوسنگرد و ارتفاعات الله‌اکبر، پیشروی خود را به سمت اهواز ادامه داد. لشکر ۵ مکانیزه عراق بعد از تصرف پادگان حمید و قطع جاده خرمشهر-اهواز، در ۱۵ کیلومتری جنوب غربی اهواز استقرار یافت. از طرفی با عبور لشکر ۳ زرهی از رودخانه کرخه و قطع جاده آبادان-اهواز محاصره خرمشهر و آبادان تکمیل گردید. ولی سه ستون زرهی عراقی که برای تصرف خرمشهر اعزام شده بودند با مقاومت ناهماهنگ و خودجوش مردم این شهر مواجه شدند و در کمین حدود ۳۰۰۰ غیرنظامی‌ای افتادند که سلاح‌های ناچیزی همچون تفنگ ام۱گاراند، نارنجک و کوکتل مولوتوف در مقابل تجاوز ارتش عراق مقاومت می‌کردند. بیشتر نیروهای مقاومت خرمشهر با وجود آموزش نظامی ناچیز انگیزه بسیار زیادی برای جنگیدن داشتند. این نیروها موفق شدند جلوی پیشروی سریع ارتش عراق را بگیرند و عراق در همان مرحله اول جنگ، در رسیدن به اهداف خود ناکام ماند و درگیر یک نبرد خانه به خانه در کوچه‌های خرمشهر شد. تصرف خرمشهر ۳۴ روز به طول انجامید و در درگیری‌ها عراقی‌ها ۵۰۰۰ کشته دادند و پس از آن نیز عراق به مدت سه هفته درگیر نبردهای خیابانی با گردان تکاوران دریایی بوشهر در این شهر بود. در ایران برای مدت‌ها خرمشهر را به احترام مقاومت و نبرد شهروندان این شهر، «خونین‌شهر» نامیده می‌شد . سرانجام با ملحق شدن نیروهای تازه ‌نفس لشکر ۱۱ پیاده عراق به نیروهای محاصره‌کننده درگیر در خرمشهر، این شهر سقوط کرد.

یادگار هشت سال دفاع مقدس و روایتگر جنگ در منطقه ی عملیاتی فتح المبین در ادامه افزود : عراق بیشترین نیروهای خود را به جبهه ی جنوبی اختصاص داده بود چون از طرفی می خواست خوزستان را به عربستان عراق تغییرنام دهد و از طرفی برای تصرف ذخائر نفت و گاز ، آب و سرزمین های حاصلخیز کشاورزی و ساحل ارزشمند آبی در منطقه ی اروند رود ، خرمشهر و آبادان نیاز بود که بیشترین نیروی خود را برای نفوذ و پیشروی در خوزستان به کار گیرد . لذا از پنج محور وارد خوزستان شوش که به خاطر کمی وقت می خواهم به یکی از این محورها اشاره کنم اما به اختصار می گویم از محور شلمچه جلوآمد تا این که خرمشهر را پیش 34 روز استقامت مردم اشغال کرد و آبادان را به محاصره درآورد ـ از محور طلائیه تا دب حردان نزدیک اهواز پیش رفت ـ از محور چذابه تا حمیدیه جلو آمد  و اهواز را محاصر کرد ؛ اما در منطقه ی خودمان از دو محور جلو آمد از محور شرحانی لشکر 10 زرهی تا پل«جسر»نادری جلو آمد که بچه های اندیمشک و دزفول مانع عبور نیروهای عراقی از پل نادری شدند و اگر موفق می شدند از پل بگذرند قطعا دزفول و اندیمشک در شمال خوزستان به اشتغال درمی آمدند این به جای خود ولی اگر جاده ی ترانزیت اهواز اندیمشک را تصرف می کرد در واقع گلوگاه خوزستان را گرفته بود و در نتیجه کل خوزستان سقوط می کرد .چون تنها پلی که روی رودخانه ی کرخه وجود داشت همین پل نادری بود .چون پل شهید ناجیان سال 1367 بعد از اتمام جنگ ساخته شد و بلکه از محور فکه یعنی از العماره لشکر یک مکانیزه ی عراق پیشروی خود را به طرف شوش آغاز نمود و اینجا می خواهم از جانفشانی ها تعدادی از فرزندان شوش با شما سخن بگویم .

وی در ادامه تصریح نمود : لشکر یک مکانیزه ی عراق تا سایت 4 و 5 جلو آمد و در عرض هشت روز به ساحل رودخانه ی کرخه خود را رساند ؛ در همین رودخانه با خیال راحت که هیچ کس جلوی آنها نیست  به شنا مشغول شدند و منتظر بودند که یگان مهندسی آنها بیاید و یک پل بر روی رودخانه نصب کنند تا عراقی ها بتوانند به طرف شهر شوش و نهایتا جاده ی ترانزیت اهواز اندیمشک پیشروی کنند و در نتیجه در این محور خوزستان به طور کلی سقوط می کرد اما به نظر شما چه کسی مانع پیشروی لشکر یک مکانیزه ی عراق شد؟ 16 تا 20 نفر از همین فرزندان شوشی به فرماندهی اولین جانباز 70 درصد شوش و شهید زنده غلامعباس قلاوند که با کسب اجازه از علی شمخانی فرمانده ی آن زمان سپاه خوزستان به منظور جلوگیری از سقوط شوش از شلمچه خود را به این منطقه  رساندند .و در بیشه زارهای ساحل کرخه مستقر شدند و با شلیک چند گلوله ی دوشکا و آرپی جی7 دشمن را به رعب و وحشت انداختند به طوری که عراقی ها فکر می کردند چند لشکر از ایران آن سوی کرخه مستققر شده اند و به همین منظور عراقی ها تا ارتفاعات یادواره شهدای فتح المبین عقب نشینی کرده و در شیارها زمین گیر شدند و غلامعباس قلاوند در همین درگیری در تاریخ 8 مهر1359 از ناحیه ی کمر تیر مستقیم خورده و قطع نخاع می گردد و از آن موقع تا کنون روی ویلچر به زندگی خود ادامه می دهد ؛ عراقی ها 18 ماه در همان شیارها و تپه های منطقه ی عملیاتی فتح المبین مستقر شده بودند و در همین مدت شهرهای « شوش ، دزفول ، اندیمشک و پایگاه چهارم شکاری » زیر گلوله های توپخانه ی عراق قرار داشتند .نزدیک به 170 موشک به دزفول شلیک کرد .

ظهیری در ادامه به خیانت های بنی صدر و آماده نبودن ارتش در ابتدای جنگ اشاره کرد و اظهار داشت : اگر ما ناآمادگی  ارتش ما در آن زمان  حتی 10 درصد هم آمادگی نداشت در نظر نگیریم اما خیانت های بنی صدر به حدی زیاد بود که اگر ارتش صد درصد هم آمادگی داشته بود ولی چون بنی صدر فرمانده ی کل قوا بود نهایتا ارتش  باید از فرماده ی کل قول تبعیت می کرد و بنی صدر هر کاری که دلش می خواست با مرزها و خاک مقدس ما انجام می داد .چهار بار عملیات انجام داد که در هر چهار بار با شکست مواجه شد لذا اما خمینی(ره) بنی صدر را در 20 فروردین سال 1360 از فرماندهی کل قوا عزل نمود و شخصا فرماندهی کل قوا را تا پایان جنگ بر عهده گرفت .

وی به ایجاد تحول در نیروهای مسلح بعد از عزل بنی صدر اشاره کرد و خاطر نشان نمود : اتفاقی که در جنگ افتاد این بود که در سال ۱۳۶۰ با حکم امام خمینی(ره) فرمانده ی کل قوا محسن رضایی  به فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب گردید و علی صیاد شیرازی با درجه ی سرهنگی را به عنوان فرمانده ی نیروی زمینی ارتش  جمهوری اسلامی ایران منصوب نمود . با این دو انتصاب ، مرحله ی فتح های بزرگ ایران آغاز شد که  «عملیات طریق القدس» در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۸ آذر ۱۳۶۰ با رمز «یاحسین» در منطقه عمومی بستان و غرب سوسنگرد آغاز شد و نتیجه ی آن آزاد سازی شهر بستان و ۷۰ روستای منطقه و ۵ پاسگاه مرزی بود ؛ «عملیات فتح المبین» در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد روز دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۶۱ در جبهه ی جنوبی، در منطقه غرب شهرهای شوش و دهلران با وسعت حدود ۲٫۵۰۰ کیلومتر مربع در استان خوزستان انجام شد. طرح‌ریزی عملیات فتح‌المبین از اواسط آبان ۱۳۶۰ آغاز شده بود. در نهایت عملیات فتح‌المبین با پیروزی قاطع نیروهای ایران و آزادسازی حدود ۲،۵۰۰ کیلومتر مربع از مناطق اشغال شده توسط ارتش عراق، با « خارج کردن شهرهای شوش ، و اندیمشک از تیررس آتش توپخانه ی عراق ـ دور کردن آتش مؤثر ارتش عراق از جاده اهواز ، اندیمشک ـ دستیابی به خطوط پدافندی ـ آزادسازی بخش وسیعی از مناطق اشغال شده منطقه غرب شوش و اندیمشک، همچون سایت ۴ و ۵ رادار و ده‌ها روستای منطقه و انهدام دو لشکر عراق ۱۰ زرهی و ۱ مکانیزه» در برداشت .

.«عملیات بیت المقدس» در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ در محور اهواز، خرمشهر و دشت آزادگان، به فرماندهی مشترک سپاه و ارتش، با هدف آزادسازی خرمشهر این عملیات را آغاز کردند. عملیات بیت‌المقدس ۳ هفته بطول انجامید.

این یادگار هشت سال دفاع مقدس شهرستان شوش در ادامه به مرحله ی عدم الفتح ها در دوران هشت سال دفاع مقدس پرداخت و در این راستا خاطر نشان نمود : در عملیات والفجر مقدماتی که از شهرستان شوش 40 نفر شهید و به همین اندازه اسیر شدند  ؛ ما به خیال این که همه شهید شده اند در گلزار شهدای شوش تعدادی قبر آماده کردیم اما وقتی که پی بردیم اسیر شده اند قبرها را پر کردیم تا باعث ایجاد رعب و وحشت بین مردم نشود ، پس از آن در عملیات های « رمضان ، بدر، کربلای 4 و.... » حتی 20 درصد  موفقیت هم نداشتیم ؛ هر چند امام خمینی(ره) موافق به حضور  رزمندگان در خاک عراق نبود اما با جلساتی که فرماندهان جنگ با ایشان داشتند و  امام را مطمئن نمودند که به مردم عراق آسیبی وارد نمی شود این اجازه را داد که رزمندگان وارد خاک عراق شوند اما « انتقال اطلاعات مربوط به تحرکات نظامی ایرانی‌ها توسط ستون پنجم  و یا توسط هواپیماهای جاسوسی آواکس و تصاویر ماهواره‌ای ـ استفاده ی عراق از انواع موانع زمینی و بالاخره استفاده از سلاح های شیمیایی » دلایلی بود ما دیگر در جبهه ی جنوبی و میانی عملیاتی نداشتیم و در نتیجه در جبهه ی شمالی کار خود را دنبال کردیم و عراق وقتی که در آن منطقه دید که رزمندگان ما وارد عراق شده به قصد این که مناطق نفتی  نظیر کرکوک را به دست آورند لذا عراق اقدام به بمباران شیمایی حلبچه در ۲۵ اسفند ۱۳۶۶ نمود و حدود 5000نفر  از مردم مظلوم حلبچه  شهید شدند ، شورای امنیت هر وقت که ایران  موفقیتی به دست می آورد قطعنامه ای صادر می کرد و در طول این هشت سال ده/10 قلعنامه صادر نمود  تا این که ایران قطعنامه 598 را به صورت مشروط پذیرفت ، می دانید چرا امام خمینی(ره) قطعنامه ی 598 را پذیرفت ؟ چون تا قبل از آن شعار ما جنگ جنگ تا پیروزی ـ جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم  بود ، چه شد که امام راحل قطعنامه را پذیرفت؟ دولت وقت نزد امام خمینی(ره) رفتند و گفتند « که مردم از جنگ خسته شده اند و دیگر انگیزه ندارند که به جبهه بروند » امام خمینی(ره) فرمود : « من حکم جهاد می دهم » دولت نگذاشت که امام حکم جهاد صادر کند  و گفت « دولت حتی توان تأمین بند پوتین رزمندگان را هم ندارد »لذا امام خمینی(ره) به خاطر حفظ جمهوری اسلامی قطعنامه را پذیرفت و  در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۶۷ و در سالگرد کشتار خونین مکه، پیامی خطاب به ملت ایران به این شرح صادر کرد: « و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله ی بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‌دیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلًا خودداری می‌کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش‌بس موافقت نمودم خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده‌های معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده‌ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده‌ام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می‌کنم»

سرهنگ پاسدار علی ظهیری در پایان و در جمله ی جمع بندی سخنان خود یادآور شد : ایران در مجموع ۲۱۳۲۵۵ ﻧﻔــﺮ شهید تقدیم نظام و انقلاب نمود که ۱۵۵۰۸۱ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻦ ، ۱۶۱۵۴ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺣﻤﻼﺕ هوایی ﺩﺷﻤﻦ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻫﺎ ، ۱۱۸۱۴ ﻧﻔﺮ ﺩﺭﺣﻮﺍﺩﺙ ﻣﺘﻔﺮﻗﻪ ﻭ ﺳﺎﯾﺮ ﻣﻮﺍﺭﺩ ۹۸۸۹ ﻧﻔﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﻣﺎﺭ ﺗﻌﺪﺍﺩ ۱۵۵۲۵۹ ﻧﻔﺮ ﻣﺠﺮﺩ و ﺗﻌﺪﺍﺩ ۵۵۹۹۶ ﻧﻔﺮ ﻣﺘﺄﻫﻞ بوده اند 320000 مجروح ، 140000نفر جانباز  و 40000نفر آزاده داشته ایم . حاصل کار این شهدا ، جانبازان ، ایثارگران و آزادگان قدرت و اقتدار امروز ایران است ، سوریه و عراق را چه کسی از لوس داعشی ها پاک کرد؟ حزب الله لبنان چطور به این اقتدار رسیده که لرزه بر اندام اسرائیل غاصب انداخته است؟ یمن چطور عربستان تا دندان مسلح را زمین گیر کرده است ؟ چون جنگ ما  اعتقادی بود و بنا به گفته ی امام خمینی(ره) و پس از آن مقام معظم رهبری  باید لشکر بسیج در منطقه ایجاد شود و همین لشکر با وجود «فاطمیون، حیدریون و زینبیون ، مدافعین حرم ، حزب الله لبنان ، انصارالله یمن » تشکیل شد و از این به بعد اگر می خواهیم همان صلابت  را داشته باشیم تا از این جنگ اقتصادی عبور کنیم باید همدلی و وحدت را فراموش نکرده و ایستادگی و مقاومت در رأس امور قرار دهیم .

از دیگر برنامه های این نشست  می توان به « اهدا هدیه به سید میثم موسوی به عنوان بسیجی نمونه ی پایگاه مقاومت امام صادق(ع)» اشاره کرد .



:: بازدید از این مطلب : 833
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به پایگاه خبری تحلیلی شوش نیوز خوش آمدید
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خبرگزاری شوش نیوز و آدرس shoushnews.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.