دکتر عبدالمجید بقایی در بهمن ماه 1337 در شهرستان بهبهان دیده به جهان گشود و در سن 24 سالگی به همراه همرزمش شهید غلامحسین افشردی معروف به « حسن باقری» مسئول اطلاعات عملیات سپاه در منطقه ی فکه به شهادت رسید .
به گزارش شوش نیوز ؛ مجید بقایی از کودکی به محافل مذهبی و مسجد علاقهمند بود و این علاقه را با تکبیر گفتن در مسجد محل آغاز کرد و تا آخر عمر از مسیر اسلام و پیروی از روحانیت متعهد خارج نشد. چند سال قبل از ا ینکه به سن تکلیف برسد، نماز میخواند و روزه میگرفت و به طور فعال در جلسات قرائت قرآن شرکت میکرد. توجه زیادی به دعا و زیارت ائمه اطهار (ع) داشت. آنقدر برای ذکر مصائب اهل بیت (ع) اهمیت قائل بود که میگفت: همین مراسم روضهخوانی ما را نگه داشته است. همواره تلاش میکرد در نماز جماعت شرکت کند.
هوش سرشار و استعداد بالایش باعث شد تا تحصیلات کلاس پنجم و ششم( نظام قدیم ) را در عرض یکسال در یکی از مدارس بهبهان بگذراند و سپس رشته ریاضی را برای ادامه تحصیل در دبیرستان انتخاب کند.
پس از سپری کردن تحصیلات دبیرستان و گذراندن کنکور، در رشته مهندسی شیمی دانشگاه اهواز پذیرفته شد اما این رشته نظرش را تامین نکرد و گفت: من باید کاری را به عهده بگیرم که واقعاً بتوانم به مردم خدمت بکنم. به همین دلیل سال آخر دبیرستان را مجددا گذراند و دیپلم رشته طبیعی گرفت و این بار پس از شرکت در کنکور ، در رشته فیزیوتراپی دانشگاه اهواز قبول شد.
فعالیتهای سیاسی ـ مذهبی
در سال ۱۳۵۴، فعالیتهای مجید در دانشگاه شکل گرفت و تماسهایش تشکیلاتی شد. وی برای مبارزه با رژیم شاه نقش تعیین کنندهای را در رهبری مبارزات دانشجویی دانشگاه اهواز و غیردانشگاهیان به عهده گرفت. در سالهای ۵۵ و ۵۶ که مبارزات ملت مسلمان به اوج خود نزدیک میشد، او از عناصر هدایت کننده تظاهرات علیه رژیم شاه بود.در همان زمان با همرزمانش در «گروه منصورون»ارتباط بیشتری برقرار کرد.
آگاهی دادن به مردم، متشکل کردن برادران حزبالله، انجام عملیات نظامی علیه عمال رژیم شاه از جمله فعالیتهای این گروه بود. در بدو تشکیل این گروه وارد شاخه نظامی آن شد و رهبری برخی عملیاتهای مسلحانه را در آن زمان به عهده گرفت.
حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برای جلوگیری از اقدامات احتمالی عمال رژیم تیمهای گشتی را برای حفظ و امنیت شهر و نوامیس مردم سازماندهی کرد و با همکاری چند تن از همرزمانش طرح تشکیل تعاونیهای امام را برای تامین مایحتاج مردم ارائه داد.
شهید بقایی نسبت به اصالت حرکتهای انقلابی تعصب داشت و در جریان انقلاب، در همه صحنهها فعالانه شرکت میکرد و با هوشیاری خاصی ترفندهای دشمنان اسلام بویژه منافقین را شناسایی و در جهت خنثی کردن آنها اقدام میکرد.
نقش شهید بقایی پس از انقلاب اسلامی
بقایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دادگاه انقلاب اهواز مشغول به کار شد. اودر خنثی کردن و سرکوبی توطئه آمریکایی خلق عرب در خوزستان نقش چشمگیری داشت به طوری که با زحمات و فداکاریهای او، ضربات شدید و مهلکی به این گروه دستنشانده وارد شد.
کار نظامی بقایی پس از پیروزی انقلاب هم ادامه داشت. او فعالیتش را در این زمینه با حضور در کمیته و شهربانی آغاز کرد و اقدامات همهجانبهای را در جهت به دام انداختن سرسپردگان رژیم پهلوی که در آن زمان متواری بودند،انجام داد.در کنار این فعالیتها معتقد بود که جامعه بعد از پیروزی انقلاب احتیاج به کارهای فرهنگی دارد. به همین خاطر به تشکیل کانون نشر فرهنگ اسلامی در بهبهان پرداخت که فعالیتهای این کانون در زمینههای فرهنگی ـ تبلیغی شهر بسیار موثر بود.
بقایی به علت تبحر و ذوقی که به کارهای تبلیغاتی داشت،در زمینه تهیه پوستر،نوار سخنرانی، فیلم،ویدیو،طراحی، نقاشی و خطاطی وارد عمل شد و نمایشگاهی از جنایات رژیم شاه و اسناد ساواک را در شهر بهبهان به نمایش گذاشت. او خود طراح و خطاط زبردستی بود و با خط زیبایش، احادیث اهل بیت عصمت و طهارت (ع) را مینوشت و بر در و دیوار شهر نصب میکرد.
با گذشت مدتی از پیروزی انقلاب اسلامی به دانشگاه رفت و هنگامی که بنا به فرمان حضرت امام(ره) در خردادسال ۱۳۵۸جهادسازندگی تشکیل شد،به عضویت جهاد بهبهان درآمد و مدتی در آنجا مشغول فعالیت بود.
وی تا اوایل جنگ تحمیلی تقریباً با همه ارگانهای انقلابی در ارتباط بود و با حضور فعالانه خود و ارائه راهحلهای ابتکاری باعث حفظ روح امید،تحرک و نشاط در همگان میشد.
پیش از آغاز جنگ تحمیلی به توصیه سردار محسن رضایی (فرمانده کل سپاه) به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در واحد روابط عمومی (تبلیغات – انتشارات) سپاه امیدیه به فعالیت مشغول شد. با تشکیل دفتر هماهنگی و تحقیق و بازرسی در سپاه خوزستان و انتخاب شهید دقایقی به عنوان مسئول این دفتر، وی جهت همکاری با ایشان به اهواز منتقل شد.
حضور در جبهههای دفاع مقدس
ماههای اول جنگ تحمیلی بود که دکتر عبدالمجید بقایی از طرف فرماندهی کل سپاه به عنوان نماینده سپاه در اتاق جنگ (که در آن زمان جلساتش در لشکر ۹۲زرهی اهواز تشکیل میشد) معرفی شد. یکی از فعالیتهای مهم او تلاش در جهت هماهنگی بین سپاه و ارتش بود. با وجود ا ین که بنیصدر خائن در این مورد به انحای گوناگون کارشکنی میکرد اما او در این ماموریت، به خوبی کارها و وظایف محوله را پیگیری میکرد. اواخر آبانماه سال ۱۳۵۹ به ایشان ماموریت داده شد که برای جلوگیری از هجوم دشمن که قصد تسخیر جاده شوش را داشت و در آن زمان در سه کیلومتری آن مستقر شده بود، به شهرستان شوش برود. ابتدا در کنار مرتضی صفاری، سپاه آنجا را سازماندهی کرد و مدتی بعد مسئولیت سپاه شوش به عهدهاش گذاشته شد. در این مسئولیت علاوه بر طراحی عملیات و نبردهای موفق علیه دشمن که در قالب گروههای رزمی کوچک به اجرا درمیآمد، به شهید اسماعیل دقایقی نیز در تشکیل آموزشگاه فرماندهی دسته، گروهان و گردان کمک میکرد.
به تدریج که سیاست جنگی نیروهای خودی از حالت تدافعی به تهاجمی تغییر یافت، به همین نسبت نیز نقش بقایی در صحنههای نبرد جدیتر از هر زمان شد و در مقاطعی از جمله عملیات طریقالقدس (فتح بستان) وی مانند یک رزمنده تکاور وارد عمل میشد. از آن پس به دلیل روح بلند و اشتیاق فراوانش برای درگیر شدن مستقیم با دشمن و لیاقت و شایستگیهایی که در زمان فرماندهی سپاه شوش از خود نشان داده بود، از طرف فرماندهی کل سپاه به عنوان فرمانده «قرارگاه لشکر فجر» برگزیده شد.
در طراحی عملیات بیتالمقدس و در کنار شهید حسن باقری همچون دیگر نبردها نقش به سزایی داشت. در این عملیات، با برنامهریزی دقیق و هماهنگ، توانست نیروهای تحت امر خود را با همیاری هوانیروز از شمال فکه به جنوب انتقال داده و به علت شایستگی که از خود در سمت فرماندهی لشکر نشان داد، قرارگاه تحت فرماندهی ایشان (فجر) در کنار قرارگاههای نصر و فتح، مسئولیت شکستن حصر دفاعی خرمشهر را به عهده گرفت و هر سه قرارگاه با نبرد دلاورانه تاریخی و با هماهنگی کامل، خونین شهر را به دامان میهن اسلامی بازگرداند.
شهید بقایی پس از «عملیات رمضان» به سمت معاون شهید باقری در فرماندهی قرارگاه کربلا منصوب شد. بعد از عملیات محرم بود که پس از آنکه حسن باقری جانشین یگان نیروی زمینی سپاه شد، مسئولیت قوای یکم کربلا را به عهده گرفت.
معتقد بود که گروه گرایی برای انسان تعصب و عجز فکری بوجود میآورد و میگفت: شما فقط ببینید حضرت امام خمینی (ره) چه میگوید، از ایشان تبعیت کنید. در مبارزات سیاسی ـ مذهبی هرگز خودسرانه عمل نمیکرد و سعی بر این داشت که مبارزاتش در مسیر مکتب باشد، در واقع، انقلابی بودن مجید با مکتبی بودنش قرین بود و سعی میکرد در زندگی، کار و مبارزه، با جواز شرعی عمل کند.
بقایی علاقه ی عجیبی به نیروهای بسیج مردمی داشت و هرجا مشکلی پیش میآمد از آنها دفاع میکرد. رفتار او با نیروهای بسیجی آمیخته با ملاطفت و مهربانی بسیار بود. بارها مشاهده میشد وقتی در مسیرش بسیجیها را میدید، از ماشین پیاده شده و با آنها با مهربانی صحبت میکرد و میگفت: یکی از رمزهای موفقیت ما قدردانی از نیروهای مردمی است .
نحوه شهادت
قبل از «عملیات والفجر»، مقدماتی قرار شد که عدهای از مسئولان و فرماندهان نظامی جنگ، دیداری با حضرت امام خمینی (ره) داشته باشند، اما شهید بقایی گفته بود که باید برای شناسایی این عملیات در منطقه بمانیم، به همین دلیل او به همراه عده ای دیگر از جمله شهید حسن باقری در منطقه عملیاتی ماندند و صبح روز بعد به اتفاق چند تن از فرماندهان دیگر با دو دستگاه جیپ جهت شناسایی منطقه به طرف محل مورد نظر حرکت کردند.
بقایی در طی مسیر مشغول تلاوت قرآن و حفظ سوره «والفجر» بود. او به کمک یکی از دوستانش این سوره ی شریفه را از حفظ میخواند. پس از رسیدن به مقصد، همگی از ماشین پیاده شده و به طرف سنگر دیدهبانی حرکت کردند. بقایی در بین راه به یکی از همراهانش میگوید: «آیا میشود انسان به این درجاتی که خداوند در قرآن فرموده است، برسد که: «یا ایتهاالنَّفس المُطمَئنَّه. ارِجِعی الی ربِّکِ. راضیهً مرضیهً. فَادخُلی فی عِبادی وَادخُلی جَنَّتی». وآیا خدا توفیق این امر مهم را به انسان میدهد که به آن مرحله عالی نیل گردد؟ »هنوز کلام مجید به انتها نرسیده بود که خمپاره ی دشمن به نزدیکی آنان اصابت کرد و او جواب سوال خود را با فوران خون مطهر و قطع پاهایش دریافت کرد و بدین سان عاشقانه و خالصانه به سوی پروردگار خویش پرواز کرد و به درجه قرب و رضوان الهی دست یافت.
شهید سر لشکر پاسدار دکتر عبدالمجید بقایی در کارنامه ی فعالیت نظامی خود « جانشین فرماندهی قرارگاه کربلا ، فرماندهی قرارگاه فجر ، فرماندهی قرارگاه کربلا و... »را به ثبت رسانده است .
اما شهید غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری ـ در ۲۵ اسفند ۱۳۳۴ در روستای افشرد از توابع بخش خواجه شهرستان هریس یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی ، مصادف با روز تولد حسین بن علی(ع) به دنیا آمد.
فعالیتهای قبل از انقلاب:
در سال 1354 پس از اخذ دیپلم ریاضی، در رشته دامپروری دانشكده كشاورزی شهر ارومیه تحصیلات عالی خود را آغاز كرد. در این ایام علاوه بر مطالعه منظم وانسجام یافته در زمینه مسائل اسلامی، با سخنرانی در جمع دانشجویان و برقراری كلاسهایی در زمینه اصول عقاید برای دانشآموزان مدارس، فعالیت مذهبی خود را دنبال می كرد و بارها با بعضی از اساتید غرب زده كه فرهنگ اسلامی را انكار و مظاهر منحط غربی را ترویج مینمودند، به بحث مینشست و ماهیت آن فرهنگ و عوامل غرب زده را افشا میكرد. از این رو، وی به عنوان یك عنصر مذهبی و فعال حساسیت مسئولان و گارد دانشگاه را برانگیخته بود، كه در نهایت به دلیل این فعالیتها پس از یك سال و نیم تحصیل، از دانشگاه اخراج گردید.
در این ایام در جواب یكی از نزدیكانش كه به او گفته بود: تو یك سال و نیم از عمرت را بیخود تلف كردی. پاسخ میدهد: من وظیفهام را انجام دادم و اگر به دانشكده رفتم برای كسب مدرك نبود، بلكه برای رشد خودم بود و میخواستم كه دیگران را هم به صحنه بیاروم. شهید باقری در اسفندماه سال 1356 به خدمت سربازی اعزام شد و پس از طی دوره آموزشی در پادگان جلدیان نقده به ایلام منتقل گردید.
در دوره كوتاه خدمت سربازی با توجه به آشنایی كه با مسائل اسلامی داشت به ارشاد و هدایت فكری سربازان پرداخت و همزمان با علمای شهر ایلام از جمله آیتالله صدری (امام جمعه قبلی ایلام) ارتباط داشت و اخبار و مسائل پادگان را به ایشان اطلاع میداد. به دنبال این فعالیتها، تحت كنترل قرار گرفت و ضمن جدا كردن وی از جمع سربازان پادگان، او را به عنوان راننده یك افسر جزء به كار گماردند.
نقش شهید در پیروزی انقلاب:
همزمان با گسترش انقلاب اسلامی و فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگانها، خدمت سربازی را رها كرد و به موج خروشان و توفنده امت حزبالله پیوست و به صورت تمام وقت در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی به فعالیت پرداخت. به هنگام تشریف فرمایی حضرت امام خمینی(ره) به میهن اسلامی، در فعالیتهای كمیته استقبال شركت چشمگیری داشت و به دلیل برخورداری از آموزش نظامی، به همراه سایر اعضای خانواده و دوستانش در تصرف كلانتری 14 و پادگان ولیعصر(عج) "عشرت آباد سابق" در تهران نقش بارزی داشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی:
تا خرداد 1358 در كمیته انقلاب اسلامی و برخی نهادهای دیگر فعالیت داشت و با انتشار روزنامه جمهوری اسلامی، همكاری فعال خود را با این روزنامه در زمینههای مختلف آغاز كرد. در این مدت بنا به دعوت جنبش امل لبنان، از طرف روزنامه به عنوان خبرنگار، سفر 15 روزهای به لبنان و اردن انجام داد كه طی این سفر، گزارش تحلیلی جامعی از اوضاع نابسامان مسلمین در آن منطقه تهیه كرد. در خردادماه سال 1358 موفق به اخذ دیپلم ادبی شد. سپس در امتحان ورودی دانشگاه شركت كرد و با رتبه صد و چهارم در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران قبول گردید. او در مدت حضور در محیط دانشگاه، نقش فعال و مؤثری در مقابله با توطئههای ضدانقلاب و گروهكها داشت. شهید باقری اوایل سال 1359 به عضویت سپاه در آمد. ابتدا در واحد اطلاعات مشغول به خدمت شد و در زمینه شناسایی و مقابله با گروهكهای منحرف و وابسته، فعالیت خود را استمرار بخشید و در این واحد بود كه نام مستعار "حسن باقری" برای ایشان در نظر گرفته شد.
حضور در جبهههای دفاع مقدس:
تهاجم دشمن بعثی به مرزهای كشور اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی، نقطه عطفی در زندگی شهید باقری بود. با احساس تكلیف در دفاع از اسلام و میهن اسلامی بلافاصله پس از شروع جنگ - در روز اول مهرماه سال 1359 - به همراه عدهای از برادران پاسدار راهی جبهههای جنوب شد و تا آخرین لحظه حیات، در این سنگر باقی مانده و در بسیاری از صحنههای پیروز دفاع مقدس حضور فعال و تعیین كننده داشت. عمده عناوین فعالیتهای وی در صحنه رزم با دشمن عبارتند از: تاسیس و راهاندازی واحد اطلاعات و عملیات رزمی شهید باقری از ابتدای ورودش به منطقه جنوب (اهواز) در پایگاه منتظران شهادت (گلف) به منظور دستیابی به اطلاعات مناسب از موقعیت دشمن، به جمعآوری نقشهها و پیاده كردن وضعیت مناطق عملیاتی روی آنها، اقدام كرد و شخصاً به همراه عناصر اطلاعاتی، جهت كسب اطلاع دقیق از دشمن، به شناسایی محورها و نقاط مورد نظر میپرداخت و در برخی از موارد نیز تا عقبه نیروهای دشمن برای ارزیابی توان و استعداد آنها، با چالاكی و شجاعت بینظیری پیش میرفت. فعالیتهای مثبت او در این زمینه با سازماندهی عناصر اطلاعاتی و برگزاری آموزش مختصری برای آنها، منجر به راهاندازی واحد اطلاعات عملیات در ستاد عملیات جنوب (گلف) گردید. واحدهای اطلاعات عملیات پس از گذشت حدود 3 ماه از شروع جنگ، در تمامی محورهای جنوب (از آبادان تا دزفول) با قدرت تمام مستقر شدند و نسبت به شناسایی و تعیین وضعیت دشمن و ارسال گزارش آن اقدام كردند. با این تلاش، اطلاعات چشم فرماندهی در میدان جنگ شد و یكی از ضعف های بزرگ ( نداشتن اطلاع از وضعیت دشمن ) برطرف گردید. شهید باقری علاوه بر ارائه اطلاعات،توان و استعداد ذاتی بالایی در تحلیل اطلاعات دشمن داشت و اغلب حركات احتمالی دشمن در آینده راپیش بینی می نمود و حتی به زمان و مكان آن هم اشاره می كرد. از آن جمله پیش بینی وی در دی ماه سال 1359 مبنی بر حركت دشمن جهت الحاق محور شمال - جنوب منطقه سوسنگرد برای ارتباط جفیر و بستان بود.كه دشمن در كمتر از یك هفته با نصب پل های نظامی متعدد و تلاش گسترده این كار را انجام داد.(البته این منطقه بعدها با عنایت الهی در عملیات طریق القدس آزاد گردید.) از اقدامات بسیار مؤثر شهید باقری كه در این دوره پایهریزی شد، بایگانی اسناد جنگ، ترجمه اسناد و بخش شنود بیسیم های دشمن بود.از دیگر فعالیتهای وی طراحی گردانهای رزمی و تعیین تركیب سازمان نفرات و تجهیزات و ادوات رزمی و واحدهای پشتیبانی از رزم بود.
مسئولیت های شهید در طول دفاع مقدس
فرماندهی محور جنوب:
شهید باقری به دلیل لیاقت، شجاعت و شهامتی كه داشت در دی ماه سال 1359 به عنوان یكی از معاونین ستاد عملیات جنوب انتخاب شد و در شكست محاصره سوسنگرد، فرماندهی عملیات امام مهدی(عج)، فتح، ارتفاعات اللهاكبر و دهلاویه نقش بهسزایی داشت و همه این نبردها در شرایطی اجرا میشد كه عملیات منظم نیروهای خودی با مشكل مواجه شده بود و اغلب بدون نتیجه میماند، همه تلاش شهید باقری و برادران سپاه این بود كه ثابت كنند میتوان دشمن را شكست داد.
با بركناری بنیصدر و با توجه به شرایط سیاسی آن زمان، در اجرای عملیات فرماندهی كل قوا شركت داشت و پس از مجروح شدن سردار رحیم صفوی هدایت عملیات را به عهده گرفت و دراین عملیات به عنوان فرماندهی لایق و كاردان شناخته شد.
فرماندهی محور دارخوین درعملیات ثامنالائمه(ع)
شهید باقری كه فرماندهی محور دارخوین را به عهده داشت، در عملیات شكست حصر آبادان در طرحریزی، سازماندهی و كسب اخبار و اطلاعات دشمن نقش مؤثری داشت.
معاونت فرماندهی عملیات طریقالقدس:
در عملیات طریقالقدس كه برای اولین بار قرارگاه مشترك بین سپاه و ارتش تشكیل گردید، شهید باقری به عنوان معاونت فرماندهی كل سپاه در قرارگاه فرماندهی عملیات مشترك حضور یافت و در شناسایی محورها و تحلیل و پیشبینی حركتهای دشمن و پیگیری مسائل رزمی نقش مهمی را ایفا نمود.
شهید باقری دراجرای مرحله اول این عملیات سه شبانه روز بیدار بود و در آمادهسازی مرحله دوم عملیات، به دلیل خستگی مفرط، شب هنگام طی تصادفی بشدت مصدوم شد و به بیمارستان منتقل گردید. برادر شهید در این مورد میگوید: در بیمارستان در لحظاتی كه معلوم نبود زنده میماند یا خیر و با اینكه به سختی سخن میگفت میپرسید: پل سابله كارش به كجا كشید؟ بشدت به فكر عملیات و نگران آن بود. با اینكه یك ماه دستور استراحت مطلق پزشكی به او داده بودند، پس از یك هفته، بیمارستان را ترك كرد و به ستاد عملیات جنوب بازگشت و با وجود آثار جراحت و سردرد شدید، به فعالیت خود ادامه میداد. پس از عملیات موفق طریق القدس ، دشمن بعثی دست به یك حمله در تنگه چزابه زد ، شهید باقری با وجود ضعف جسمی،تلاش زیادی برای تثبیت این نقطه استراتیژیك و مهم به عمل آورد و با اسقامت عجیبی چندین شب متوالی و بدون لحظه ای استراحت،به هدایت عملیات پرداخت و حتی در یك مرحله، به عنوان فرمانده گردان وارد عمل شدو تپه ای را كه 400 نفر از نیروهای دشمن روی آن مستقر بود و بر نیروهای خودی تسلط داشت به تصرف در آورد.
فرماندهی قرارگاه نصر در عملیات فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان
1 - فتحالمبین:
قبل از شروع عملیات، شهید باقری با تجزیه و تحلیل اطلاعات واصله، تمام واحدهای اطلاعاتی را در راستای اهداف این عملیات توجیه و وظایف هر یك را مشخص كرد. با توجه به وسعت منطقه عملیات، چهار قرارگاه برای كنترل و هدایت عملیات مشخص گردید. جناح شمالی منطقه، حساسترین محور عملیات بود. به دلیل این اهمیت و حساسیت، شهید باقری به عنوان فرمانده قرارگاه نصر (قرارگاه مشترك ارتش و سپاه) در این جناح انتخاب گردید. ضمن اینكه در قرارگاه مركزی كربلا نیز در كنار فرماندهی كل عملیات (سردار محسن رضایی) به عنوان مشاور عملیات و مسئول اطلاعات، فعالیت بسیار مؤثری داشت. در مرحله اول عملیات فتحالمبین، قرارگاه نصر با موفقیت كامل به اهداف خود رسید و در مرحله دوم عملیات، با اصرار و تاكید شهید باقری تصرف ارتفاعات رادار (ابوصلبیخات) از محور قرارگاه نصر انجام پذیرفت كه پس از موفقیت و استقرار نیروهای خودی، دلیل اصرار شهید باقری كشف گردید.
2 - بیتالمقدس:
بلافاصله پس از عملیات فتحالمبین آمادهسازی عملیات بیتالمقدس آغاز گردید. شهید باقری ضمن تلاش برای هماهنگی واحدهای اطلاعاتی در طرحریزی عملیات نیز حضور داشت و میگفت: لزومی ندارد ما مستقیماً وارد شهر خرمشهر شویم، بلكه باید دشمن را دور بزنیم و عقبه او را ببندیم تا شهر خود به خود سقوط كند. با اینكه نظرات دیگری هم برای چگونگی آزادی خرمشهر وجود داشت، اهمیت و تاكید او پس از فتح خرمشهر آشكار شد. در این عملیات شهید باقری به عنوان فرماندهی قرارگاه نصر، در اجرای عملیات نقش مؤثری را ایفا كرد. از هدفهای عمده این قرارگاه، خرمشهر و تامین مرز شلمچه و شرق بصره بود. پس از دو مرحله عملیات موفقیتآمیز، در مرحله سوم عملیات، قرارگاه نصر با محاصره دشمن در ناحیه شلمچه، مزدوران بعثی را مستاصل و مضمحل كرد و شهر خرمشهر نیز آزاد گردید.
3 - رمضان:
پس از عملیات بسیار موفق بیتالمقدس، طرحریزی و آمادهسازی عملیات رمضان آغاز گردید. در این عملیات شهید باقری همچنان در مسئولیت قرارگاه نصر حضور داشت. در مرحله اول عملیات رمضان این قرارگاه نقش عمل كننده نداشت و به عنوان قرارگاه احتیاط پیشبینی شده بود، ولی با روحیاتی كه شهید باقری داشت ضمن حضور در قرارگاه فتح و همكاری جدی و فعال با فرماندهی آن، در مراحل بعدی عملیات رمضان به علت پاتك های بسیار شدید و سنگین دشمن بعثی، قرارگاه نصر نقش بسیار مؤثری در دفع آنها و حفظ مواضع خودی داشت تا جایی كه شهید باقری جهت كنترل دقیق تر و تقویت روحیه رزمندگان، مقر تاكتیكی قرارگاه نصر را پشت خاكریزهای خط مقدم مستقر كرد و تا تثبیت شرایط، در همان جا حضور داشت.فرماندهی قرارگاه كربلا و جانشین فرماندهی كل در قرارگاههای جنوب پس از عملیات رمضان، شهید باقری از طرف فرماندهی كل سپاه به سمت فرماندهی قرارگاه كربلا و جانشین فرماندهی كل در قرارگاههای جنوب منصوب گردید. در شرایطی كه طرحریزی عملیات از منطقه جنوب به جبهه غرب منتقل شده بود، همزمان با اجرای عملیات مسلم ابن عقیل(ع)، شهید باقری در قرارگاه كربلا با شناسایی و پیگیری مستمر، عملیات محرم را طرحریزی كرد و با كسب موافقت، نسبت به اجرای آن وارد عمل شد. با توجه به كسب تجربیات و نتایج حاصله از موفقیتهای رزمی و نظامی، ساختار سازمان رزمی سپاه شكل گرفت و بر اثر لیاقت و شایستگی قابل توجه و در خور تحسین شهید باقری، ایشان به عنوان جانشین فرماندهی یگان زمینی سپاه منصوب گردید.
ویژگیهای برجسته شهید:
اتكال شهید باقری به خداوند تبارك و تعالی بسیار بالا بود و در سایه این توكل، اطمینان و استقامت عجیب وی بخوبی مشهود بود و در سختترین شرایط و حساسترین موقعیتها ضمن حفظ صبر و آرامش و خونسردی، با تدبیر عمل میكرد. او عشق و علاقه عجیبی به اهل بیت(ع) و آقا امام زمان(عج) و امام خمینی(ره) داشت. شهید باقری بیریا و بیتكلف در مصائب امام حسین(ع) میگریست و علاقه فراوان و مستمر به مطالعه كتاب ارشاد شیخ مفید و مقتلهای حادثه كربلا داشت. استعداد و خلاقیت شهید باقری با توجه به كمی سن و تجربه وی، بسیار قابل توجه و مورد تحسین بود. یكی از برادران رده بالای سپاه (و با سابقه در جنگ) چنین میگوید: با اینكه من دو سال از او بزرگتر بودم ولی به جرأت میتوانم بگویم افكار او دو سال از من بالاتر بود. شهید باقری همواره با هوشمندی و ذكاوت خویش شرایط رزمی و عملیاتی را پیشبینی و تحلیل میكرد و در كنار آن با قدرت بالای فكری، راههای كار و طرحریزی عملیاتی خود را ارائه مینمود و بدون هراس از مشكلات، به فعالیت و تلاش در این زمینه میپرداخت. هرگز نسبت به دشمن اظهار عجز و ناتوانی نداشت، بلكه همواره نسبت به برتری نیروهای خودی بردشمن با اطمینان صحبت میكرد. قاطعیت و قدرت تصمیمگیری شهید باقری به عنوان یك فرمانده لایق و موفق چشمگیر بود و در مراحل بحرانی و شرایط سخت با جرأت كامل ضمن حفظ آرامش و خونسردی، نظر لازم و مؤثر را ارائه و در این باره تصمیمگیری میكرد. یكی از فرماندهان نظامی ارتش كه با وی همكاری مشترك داشت میگوید: در مرحلهای از عملیات بیتالمقدس یكی از یگانها در شرایط سختی در مقابل پاتك دشمن قرار گرفته بود كه فرمانده آن واحد در تماس اعلام كرد در صورت مقاومت، احتمالاً تلفات بیشتری خواهیم داشت. شهید باقری در پاسخ گفت: در مقابل دشمن باید مقاومت كنید و مسئولیت تلفات را هم من به گردن میگیرم. كادرسازی و تربیت نیرو از خصوصیات بسیار بارز شهید باقری بود. اهتمام زیادی به رشد و ارتقای همراهان و همكاران خود داشت. در تربیت كادرهای واحد اطلاعات و عملیات بسیار پرتلاش بود و در این زمینه آموزشهای نظری و عملی را توام میكرد. بیش از سه دوره آموزش فشرده 30 تا 40 نفره برگزار كرد كه بعدها این برادران در واحد اطلاعات - عملیات تیپ ها مسئولیتهای مهمی را عهدهدار شدند. توجه به هماهنگی و وحدت نیروهای رزمی از دیگر خصوصیات این شهید بزرگوار بود كه تجلی آن در هدایت عملیات - خصوصاً عملیات مشترك ارتش و سپاه (در قرارگاه مشترك نصر) - مورد تایید فرماندهان ارتش بود و آنها تحت تاثیر خصوصیات اخلاقی و عمل این شهید قرار میگرفتند، بخصوص در مقطعی كه ایشان به عنوان نماینده سپاه در شورای عالی دفاع شركت میكرد. شجاعت و شهامت شهید باقری بسیار بالا و قابل توجه بود. او با توجه به اینكه یك مسئول رده بالای نظامی بود، ولی همراه عناصر اطلاعاتی در شناساییها شركت میكرد. در صحنههای رزم و در خطوط مقدم جبهه و در بعضی از موارد نیز در پشت خط دشمن حضور مییافت و حتی در هدایت گروهانها و گردانهای رزمی مستقیماً وارد عمل میشد.
این شهامت در كلام وگفتار وی نیز تاثیر داشت. با تواضع، آنچه را صحیح میدانست بیان میكرد و از نظرات خود دفاع مینمود. از قدرت بیان و استدلال برخوردار بود و همواره مخاطب خود را تحت تاثیر قرار داده و به تحسین وا میداشت. تواضع و فروتنی شهید باقری - با داشتن مسئولیتهای مهم و اساسی در جنگ - بسیار محسوس بود و هرگز تحت تاثیر القاب و عناوین مسئولیتی قرار نمیگرفت. رفتار مهربان او با همه (خصوصاً زیردستان) به گونهای بود كه علاقه متقابل نسبت به وی را در آنان ایجاد میكرد. تا مدتها همسرش نمیدانست كه او در جبهه مسئولیت دارد و فرمانده است، در پاسخ به این سئوال كه در جبهه چه میكند، میگفت: من سقای بچههای بسیجیام.
شهید باقری درمورد نیروهای بسیجی میگفت: این بسیجی ها امانتی الهی هستند كه باید قدرشان را بدانیم و تمام سعی خود را در حفظ آنها بكار بریم. این بسیجی است كه جنگ را اداره میكند تا زمانی كه نیروی ایمان در آنها وجود دارد، جنگ به پیروزی میانجامد. شهید باقری همواره به دوستانش میگفت: تا خالص نشوی خدا ترا برنمیگزیند. لذا باید سعی كنیم كه خداوند عاشقمان بشود تا ما را ببرد.
نحوه شهادت:
پس از عملیات رمضان در شهریور ماه 1361 كه مقارن با ایام حج بود، در پاسخ به پیشنهاد یكی از دوستانش جهت عزیمت به سفر حج گفته بود: هنوز كه كار جنگ تمام نشده و دشمن بعثی در خاك ماست، بروم به خدا چه بگویم؟ وقتی میروم كه حرفی برای گفتن داشته باشم. چند ماه پس از این صحبت در نهم بهمن ماه 1361 در طلیعه ایام مبارك دهه فجر در حالی كه تعدادی از همرزمان و همسنگرانش به دیدار حضرت امام خمینی(ره) شتافته بودند، او برای شناسایی و آمادهسازی عملیات والفجر مقدماتی به همراه تعدادی از برادران سپاه در خطوط مقدم چنانه (منطقه فكه) در سنگر دیدهبانی مورد هدف گلوله خمپاره دشمن بعثی قرار گرفت و همراه همسنگرانش شهیدان «دکتر عبدالمجید بقایی، وزوائی و ... »به لقاءالله شتافت. آخرین كلامی كه از این شهید بزرگوار شنیده شد پس از ذكر شهادتین، نام مبارك امام شهیدان، حسین(ع) بود. شهید باقری در همه مدت حضورش در جبهههای جنگ تنها یكبار، آن هم به مدت پنج روز برای ازدواج، از جنگ جدا شد و به جهت عشق به حضرت امام زمان(عج) نام نرگس را برای تنها فرزندش برگزید. روحشان شاد و راهشان پر رهرو .